آلمانیو اعضای بدن به آلمانی (جامع) | از سر تا جزایر لانگرهانس - آلمانیو

۱۴۰۱/۱۰/۰۷


۱٫۴۲k بازدید

اعضای بدن به آلمانی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی

قبل از آموزش اعضای بدن به آلمانی به شکل کامل و تخصصی، مهمترین اعضای بدن و معادل آلمانی آنها را می توانید خیلی سریع در جدول زیر یاد بگیرید! در ادامه ی مقاله، تلفظ این کلمات را نیز یاد خواهید گرفت.

اعضای بدن به فارسی

اعضای بدن به آلمانی

عضو بدن

der Körperteil
بدن

der Körper

پا

der Fuß
بازو

der Arm

دست

die Hand
سر

der Kopf

انگشت

der Finger
چشم ها

die Augen

صورت

das Gesicht
پاها (از بالا تا پایین)

das Bein

دهان

der Mund
بینی

die Nase

زانو

das Knie
گوش

das Ohr

دندان

der Zahn
گردن

der Hals

کمر/پشت

der Rücken
شکم

der Bauch

 

اول از همه در صورتی که نمی دانید کلمات das/der/die چه هستند، یا اگر با حروف تعریف در زبان آلمانی آشنایی دارید اما به آنها مسلط نیستید، توصیه می کنیم حتما مقاله جنسیت اسامی در زبان آلمانی را مطالعه کنید. در ادامه به تفکیک و به شکل تخصصی به اعضای بدن و معنی و تلفظشان خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

اعضای صورت به آلمانی

همانطور که بالاتر دیدید، سر به آلمانی می شود Kopf (بخوانید [kɔp͡f] ). در ادامه به بقیه بخش های صورت می پردازیم:

فارسی

آلمانی تلفظ (IPA)
فرق سر Kopfhaut [ˈkɔp͜fha͜ut]

سر

Kopf [kɔp͡f]
صورت Gesicht

[ɡəˈzɪçt]

گوش ها

Ohren [ˈoːɐ̯n]
چشم ها Augen

[ˈaʊ̯ɡn̩]

بینی، دماغ

Nase [ˈnaːzə]
چانه Kinn

[kɪn]

گونه ها

Wangen [ˈvaŋən]
پیشانی Stirn

[ʃtɪʁn]

فَک

Kiefer [ˈkiːfɐ]
ابروها Augenbrauen

[ˈaʊ̯ɡn̩ˌbʁaʊ̯ən]

مژه ها

Wimpern  [ˈvɪmpɐn]
شقیقه Schläfe

[ˈʃlɛːfə]

سوراخ بینی، سوراخ دماغ

Nasenloch  [ˈnaːzn̩ˌlɔx]
لب ها Lippen

[ˈlɪpm̩]

دهان

Mund [mʊnt]
دندان، دندان ها Zähne, Zahn

[ˈt͡sɛːnə], [t͡saːn]

زبان

Zunge [ˈt͡sʊŋə]
موها Haar

[haːɐ̯]

گردن

Hals

[hals]

دیگر بخش های بدن به آلمانی

حالا وقت آن رسیده تا بخش های بسیار بیشتری از بدن انسان در زبان آلمانی را بشناسیم؛ با ما همراه باشید:

فارسی

آلمانی تلفظ (IPA)
گلو Kehle

[ˈkeːlə]

شانه ها

Schultern [ˈʃʊltɐn]
بازوها Arme

 [ˈaʁmə]

بازوی چپ

Linker Arm [lɪŋkɐ aʁm]
بازوهای راست Rechter Arm

[ˈʁɛçtɐ aʁm]

زیربغل

Achseln [ˈaksəln]
تنه Oberkörper

[ˈoːbɐˌkœʁpɐ]

(استخوان) ترقوه

Schlüsselbein [ˈʃlʏsl̩ˌbaɪ̯nəs]
پشت گردن Nacken

[ˈnakn]

پشت، کمر

Rücken [ˈʁʏkn̩]
پشت – بخش بالایی Oberer Rücken

[ˈoːbəʁɐ ˈʁʏkn̩]

پشت – بخش پایینی

Unterer Rücken  [ˈʊntəʁɐ ˈʁʏkn̩]
باسن/نشیمنگاه Hintern, Po

[ˈhɪntɐn], [pɔ]

کفل ها

Pobacken [ˈpoːˌbakn̩]
سینه Brust

[bʁʊst]

نوک سینه

Brustwarze [ˈbʁʊstˌvaʁt͡sə]
دور کمر، کمر Taille

[ˈtaljə]

شکم

Bauch [baʊ̯x]
ناف Bauchnabel

[ˈbaʊ̯xˌnaːbl̩]

نشیمنگاه، لمبر

Hüfte  [ˈhʏftə]
دستان Hände

[ˈhɛndə]

دست چپ

Linke Hand [ˈlɪŋkə hant]
دست راست Rechte Hand

[ˈʁɛçtə hant]

دست باز

Flache Hand [ˈflaxə hant]
دست مشت کرده Faust

[faʊ̯st]

 

فارسی

آلمانی

تلفظ (IPA)

بند انگشت، برآمدگی بالای انگشت

Fingerknöchel [ˈfɪŋɐˌknœçl̩]
انگشت Finger

[ˈfɪŋɐ]

نوک انگشتان

Fingerspitzen [ˈfɪŋɐˌʃpɪt͡sən]
ناخن (انگشت) Fingernagel

[ˈfɪŋɐˌnaːɡl̩]

کف دست

Handfläche [ˈhantˌflɛçə]
انگشت شست Daumen

 [ˈdaʊ̯mən]

انگشت اشاره

Zeigefinger [ˈt͡saɪ̯ɡəˌfɪŋɐ]
انگشت وسط Mittelfinger

[ˈmɪtl̩ˌfɪŋɐ]

انگشت حلقه

Ringfinger [ˈʁɪŋˌfɪŋɐ]
انگشت کوچک Kleiner Finger

[ˈklaɪ̯nɐ ˈfɪŋɐ]

پاها (از بالا تا پایین)

Beine [ˈbaɪ̯nə]
پای چپ (بالا تا پایین) Linkes Bein

[ˈlɪŋkəs baɪ̯n]

پای راست (بالا تا پایین)

Rechtes Bein  [ˈʁɛçtəs baɪ̯n]
زانو Knie

[kniː]

کشکک زانو

Kniescheibe [ˈkniːˌʃaɪ̯bə]
پشت زانو Kniekehle

[ˈkniːˌkeːlə]

نرمه پا، پشت ساق

Wade [ˈvaːdə]
ساق Schienbein

[ʃiːnbaɪ̯n]

مُچ، قوزک

Knöchel [ˈknœçl̩]
پاها (مچ به پایین) Füße

[ˈfyːsə]

پای چپ (مچ به پایین)

Linker Füß [ˈlɪŋkɐ fuːs]
پای راست (مچ به پایین) Rechter Füß

[ˈʁɛçtɐ fuːs]

پاشنه پا

Hacke [ˈhakə]
انگشت پا Zeh

[t͡seː]

شست پا

Großer Zeh, Großer Onkel [ˈɡʁoːsɐ t͡seː], [ˈɡʁoːsɐ ˈɔŋkl̩]
انگشت کوچک پا Kleiner Zeh

 [ˈklaɪ̯nɐ [t͡seː]

ناخن انگشتان پا

Zehennägel

 [ˈt͡seːənˌnɛːɡl̩]

قبل از این که به سراغ اعضای داخلی بدن انسان برویم، می خواهیم کمی بیشتر و جزئی تر به اعضای بیرونی بپردازیم:

اعضای دست به آلمانی

  • عضله دوسر بازو = der Bizeps
  • عضلات دوسر بازو = die Bizepse
  • ساعد = der Unterarm
  • ساعدها = die Unterarme
  • مچ دست = das Handgelenk
  • مچ های دستان = die Handgelenke

بخش هایی از تنه (torso) و پایین تنه به آلمانی

  • پهلو/پهلوها = die Flanke/die Flanken
  • استخوان کتف/استخوان های کتف ها = die Schulterblatt/die Schulterblätter
  • عضلات شکمی = die Bauchmuskeln
  • لگن خاصره = das Becken
  • گودی کف پا = das Fußgewölbe — حالت جمع: die Fußgewölbe
  • اندام تناسلی زن = die Scheide — حالت جمع: die Scheiden
  • اندام تناسلی مرد = das Glied — حالت جمع: die Glieder
  • مقعد = der After — حالت جمع: die After
  • بیضه = der Hoden — حالت جمع: die Hoden
اعضای داخلی بدن به آلمانی
لیست اعضای داخلی بدن در آلمانی

اعضای داخلی بدن به آلمانی

حال که کارمان با اعضای بیرونی بدن تمام شده، به یکی دیگر از مهمترین بخش ها می رسیم؛ اعضای داخلی بدن انسان در زبان آلمانی. حتما در ادامه با ما همراه باشید و این بخش را یاد بگیرید:

فارسی

آلمانی تلفظ (IPA)
مغز Gehirn

[ɡəˈhɪʁn]

مخچه

Kleinhirn [ˈklaɪ̯nˌhɪʁn]
ساقه مغز Stammhirn

[ʃtamhɪʁn]

قلب

Herz [hɛʁt͡s]
شش ها، ریه Lungen

[ˈlʊŋən]

کبد

Leber [ˈleːbɐ]
مثانه Blase

[ˈblaːzə]

کلیه ها

Nieren [ˈniːʁən]
معده Magen

[ˈmaːɡn̩]

روده

Gedärme [ɡəˈdɛʁmə]
آپاندیس Blinddarm

[ˈblɪntˌdaʁm]

استخوان ها

Knochen [ˈknɔxn̩]
مغز استخوان Knochenmark

[ˈknɔxn̩ˌmaʁk]

نایژه، برونش

Bronchien [ˈbʁɔnçi̯ən]
لوزه ها Mandeln

[ˈmandln]

حنجره

Kehlkopf [ˈkeːlkɔp͡f]
دیافراگم Membran

[mɛmˈbʁaːn]

کیسه صفرا

Gallenblase [ˈɡalənˌblaːzə]
اندام تناسلی (به شکل کلی) Genitalien, Geschlechtsorgane

[ɡeniˈtaːli̯ən], [ɡəˈʃlɛçt͡sʔɔʁˌɡaːnə]

تخمدان

Eierstöcke [ˈaɪ̯ɐˌʃtœkə]
رحِم Uterus

[ˈuːtəʁʊs]

پلاسنتا / جفت

Plazenta, Mutterkuchen  [plaˈt͡sɛnta], [ˈmʊtɐˌkuːxn̩]
پروستات Prostata

 [ˈpʁɔstata]

غدد لنفاوی

Lymphknoten [ˈlʏmfˌknoːtn̩]
پانکراس Pankreas, Bauchspeicheldrüse

[ˈpankʁeas], [ˈbaʊ̯xʃpaɪ̯çl̩ˌdʁyːzə]

حلق

Rachen [ˈʁaxn̩]
ستون فقرات Rückenmark

[ˈʁʏkn̩ˌmaʁk]

طحال

Milz [mɪlt͡s]
تیروئید Schilddrüse

 [ˈʃɪltˌdʁyːzə]

مویرگ ها

Kapillaren [kapɪˈlaːʁən]
شاهرگ Arterie

[aʁˈteːʀi̯ə]

جزایر لانگرهانس

Langerhans-Inseln

[ˈlaŋɐhansʃə ˈʔɪnzl̩n]

افعال آلمانی مرتبط با اعضای بدن

افعالی که در ادامه می آید در این مبحث کاربرد بسیاری دارند. در نظر داشته باشید که در بسیاری مواقع این افعال زمانی که با اعضای بدن یا بدن به کار می روند در معنا انعکاسی (reflexive) می شوند (و به ضمیر انعکاسی نیاز دارند)؛ مثلا:

Ich wasche die Tasse

  فنجان را می شویم

همچنین می توانیم بگوییم:

Ich wasche mich

خودم را می شویم

افعال مورد نظر عبارتند از:

  • brechen = شکستن
  • waschen = شستن
  • verletzen = آسیب زدن
  • kleiden = پوشاندن
  • tätowieren = تتو کردن

صفات اعضای بدن در آلمانی

در ادامه لیستی از صفات را خواهیم داشت که مطمئنیم برای توصیف اعضای بدن و خود بدن بسیار کاربردی خواهند بود؛ فقط توجه کنید که در هر مورد بخش انتهایی صفات باید با جنسیت و تعداد اسم یا عضوی از بدن که توصیفش می کنند مطابق باشد:

ترجمه فارسی

صفات اعضای بدن در آلمانی
تمیز

sauber

کثیف

schmutzig
مردانه

männlich

زنانه

weiblich
داغ

heiß

سرد

kalt
خیس

nass

خشک

trocken
دارای خارش

juckend

در حال سوزش

brennend
عرق کرده، عرقی

schweißig

مرطوب

feucht
بریده شده

geschnitten

صدمه دیده

verletzt
کوچک

klein

متوسط

mittelgroß
بزرگ

groß

بیمار، مریض

krank
سالم

gesund

لاغر

mager
چاق

fett

جمع بندی

امیدواریم پاسخ سوال خود را در مقاله اعضای بدن به آلمانی پیدا کرده باشید، توصیه می کنیم حتما این لغات را مرور و تمرین کنید تا به خوبی آنها را یاد بگیرید. اگر علاقه دارید تا بیشتر این زبان را یاد بگیرید به صفحه آموزش زبان آلمانی مراجعه نمایید.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 64 views بار دسته بندی : مقالات زبان آلمانی تاريخ : 16 جولای 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.